نکات مهمی که باید در خصوص شخصیت شناسی بر اساس مدل MBTI بدانیم

0 0
امتیاز 4.00 تعداد رای 5

نکات مهمی که باید در خصوص شخصیت شناسی بر اساس مدل MBTI بدانیم

این مدل ابزاری است که به کمک آن می‌توانید با ظرافت‌های شخصیت خودتان و عزیزانتان آشنا شوید و از مزیت‌های آن در حوزه‌های شخصی، کاری و بهبود روابط کاری یا عاطفی استفاده کنید.

مدل شخصیت‌ شناسی MBTI

این مدل ابزاری است که به کمک آن می‌توانید با ظرافت‌های شخصیت خودتان و عزیزانتان آشنا شوید و از مزیت‌های آن در حوزه‌های شخصی، کاری و بهبود روابط کاری یا عاطفی استفاده کنید.

ابزاری است که ذهن شما را باز می‌کند تا در روابط منعطف‌تر و حرفه‌ای‌تر عمل کنید، ظرفیت‌های درون شخصیتتان را بهتر بشناسید و از آن برای قرار گرفتن در موقعیتی که برای «شما» مناسب‌تر است.

طبق رویکرد MBTI یا (Myers-Briggs Type Indicator) چهار وجه از شخصیت ما مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

1-نحوه کسب انرژی (برون‌گرا یا درون‌گرا)؟

2-نحوه دریافت اطلاعات (حسی یا شهودی)؟

3-نحوه تصمیم‌گیری (فکری یا احساسی)؟

4-نظم شخصی و برنامه‌ریزی (ساختارگرا یا منعطف)؟

 برون‌گرایی و درون‌گرایی

اولین مشخصه افراد براساس این مدل که همان برون‌گرایی در مقابل درون‌گرایی است مشخص می‌کند که انرژی فرد از کدام منبع (درونی یا بیرونی) تأمین می‌شود و ضمناً جهت و مسیر تمرکز او بیشتر به کدام سمت است (درون یا بیرون)

به این ترتیب یک فرد برون‌گرا در مجموع بر دنیای بیرون از خودش متمرکز است و انرژی این فرد بیشتر در دنیای بیرون نمود و ظهور دارد. به طوری که یک فرد برون‌گرا در حضور سایر افراد و ارتباط با آن‌هاست که خودش را شارژ می‌کند. اما یک فرد درون‌گرا در مجموع بر دنیای درونی خودش متمرکز است و انرژی این فرد بیشتر در دنیای درونی نمود دارد. در نتیجه وضعیت ایده‌آل برای این فرد این است که زمان کافی برای ارزیابی و تعمق در افکار و اندیشه‌هایش را داشته باشد.

افراد برون‌گرا در مقایسه با درون‌گرایان زودتر دست به کار می‌شوند درحالی‌که درون‌گراها ترجیح می‌دهند بیشتر فکر کنند. در کلاس درس یا جلسات برون‌گراها دوست دارند در فعالیت‌های گروهی و مشارکتی حضور داشته باشند مثلاً با دیگران بحث و گفتگو کنند یا موضوعات را برای دیگران توضیح دهند.

در حقیقت تعامل با دیگران به افراد برون‌گرا کمک می‌کند منبع انرژی‌شان را شارژ کنند.

 این درحالی است که یک فرد درون‌گرا ترجیح می‌دهد اول خودش به تنهایی در مورد موضوع تعمق کند و تکالیف یا پروژه‌ها را به تنهایی انجام دهد و ممکن است هنگام فعالیت‌های گروهی یا بحث‌های دسته‌جمعی کمی معذب باشد.

در واقع درون‌گراها دوست دارند خودشان به تنهایی روی یک موضوع فکر کنند و کار را پیش ببرند.

حسی بودن یا شهودی بودن

دومین شاخص که همان حسی در مقابل شهودی است مشخص می‌کند که فرد به چه صورتی اطلاعات را از محیط پیرامونش دریافت می‌کند.

اگر فردی دارای ترجیح حسی باشد به این معنی است که بیشتر به آن دسته از اطلاعاتی توجه دارد که مستقیماً از دنیای بیرونی و واقعی به دست آمده است. به این ترتیب می‌شود گفت که این افراد بیشتر به اطلاعاتی توجه دارند که بتوانند آن‌ها را از طریق حواس پنج‌گانه‌شان (لامسه، بویایی، چشایی، شنوایی و بینایی) درک کنند. آن‌ها معمولاً واقع‌بین و عمل‌گرا هستند.

در عوض اگر فردی دارای ترجیح شهودی باشد بیشتر به اطلاعاتی توجه نشان می‌دهد که برخاسته از برداشت درونی خودش است. آن‌ها به درک و تفسیر خودشان بیشتر توجه دارند تا اطلاعاتی که مستند و وابسته به دنیای بیرونی هستند.

این نوع از دریافت اطلاعات گاهی اوقات به شکل درک و دریافتی آنی و ناخودآگاه خودش را نشان می‌دهد.

شهودی‌ها کمی بیشتر روی اطلاعاتِ به دست آمده تعمق می‌کنند و تلاش دارند تا از معانی پرده بردارند و ارتباطی میان الگوها پیدا کنند. شهودی‌ها تخیل قوی دارند و ممکن است دیرتر دست به اقدام بزنند.

 

حسی‌ها بیشتر به اطلاعات و مستندات ملموس و واقعی توجه می‌کنند درحالی‌که شهودی‌ها بیشتر به معانی پنهانی که از اطلاعات به دست می‌آید توجه دارند. یک افسر پلیس برای اثبات مشاهدات و مدعای خودش حتماً به مدارک و مستندات واقعی متوسل می‌شود و اگر بخواهد فردی را بازداشت کند حتماً به دلایل واقعی و ملموس برای بازداشت آن فرد توجه می‌کند، دلایلی که کاملاً قابل مشاهده و قابل اندازه‌گیری هستند. اما در نقطه مقابلْ یک وکیل دادگستری ممکن است مسئله را شهودی‌تر ببیند و به دلایل و انگیزه‌های پنهان یا شواهد مخفی توجه بیشتری نشان بدهد تا بتواند موکل خودش را از مخمصه برهاند.

فکری بودن یا احساسی بودن

سومین شاخص در این مدل همان فکری در مقابل احساسی را مشخص است. اینکه فرد اطلاعاتِ به‌دست‌آمده را چگونه تحلیل و پردازش می‌کند.

فکری بودن به این معنی است که فرد اطلاعاتی که به‌دست‌ آورده را با تحلیل و ارزیابی مبتنی بر منطق مورد پردازش قرار می‌دهد. این افراد به دنبال اطلاعات و تحلیل‌های شفاف و ملموس هستند و به همین دلیل در حین تصمیم‌گیری به قواعد و استانداردها توجه می‌کنند.

در نقطه مقابل، افراد احساسی قرار دارند که عمدتاً به میزان خوشایند بودن یک گزینه توجه می‌کنند و بر این اساس تصمیم‌گیری می‌کنند. در واقع آن‌ها روی اینکه چه چیزی برای آن‌ها ارزشمند محسوب می‌شود تمرکز می‌کنند.

این افراد ممکن است فکری‌ها را سرد و بی‌احساس در نظر بگیرند.

فکری بودن به این معنی است که فرد هنگام تصمیم‌گیری بیشتر به دلایل ملموس و قابل مشاهده اهمیت می‌دهد و سعی دارد با ارزیابی آن دلایلْ تصمیمی معقول و قابل توجیه بگیرد. به عبارتی می‌شود گفت فکری‌ها با مغزشان تصمیم‌ می‌گیرند و احساسی‌ها با قلبشان. فکری‌ها افرادی هستند که موقع خرید یک خانه جدید به قیمت، ارزش خرید و شاخص‌های کمی توجه می‌کنند اما در نقطه مقابل، احساسی‌ها ترجیح می‌دهند خانه‌ای در نزدیکی همان محله قدیمی خودشان خریداری کنند.

قضاوتگرا یا ادراکی بودن

چهارمین ویژگی مشخص می‌کند که فرد تصمیماتی که گرفته است را چگونه اجرایی می‌کند؟

قضاوتگراها کسانی هستند که برای رویدادها و کارهای زندگی‌شان از قبل برنامه‌ریزی می‌کنند و در حین اجرا کارها را طبق برنامه قبلی و از پیش‌تعیین‌شده جلو می‌برند. این افراد نظم و ساختار را دوست دارند و از اینکه بتوانند با نظم و برنامه‌ریزی کارها را پیش ببرند احساس خوبی می‌کنند، در واقع مسلط شدن روی محیط برای آن‌ها مهم است. این افراد معمولاً به تجربیاتِ قبلی‌شان از انجام کارها رجوع می‌کنند و نحوه انجام کارهای آتی را بر این اساس برنامه‌ریزی می‌کنند. علاوه بر این ساختارگراها دوست دارند کارها را در اولین فرصت تمام کنند و به نتیجه برسانند.

افراد ادراکی ترجیح می‌دهند به صورت بداهه و در لحظه با کارها و رویدادها مواجه شوند، آن‌ها دوست دارند تا حد ممکن گزینه‌های مختلف و متنوع را بررسی کنند. این افراد ترجیح می‌دهند برای تصمیم‌گیری گزینه‌های مختلف در اختیارشان باشد و نظم و ساختار را به عنوان نوعی محدودیت برای خودشان و ظرفیت‌هایشان در نظر می‌گیرند. ضمن اینکه افراد ادراکی زمانی تصمیم‌گیری می‌کنند که ضرورتی بیرونی برای این کار وجود داشته باشد در غیر این صورت معمولاً تصمیم‌گیری را به تعویق می‌اندازند، ترجیح آن‌ها ارزیابی مسئله و نگاه راهبردی به قضایاست. به نوعی می‌شود گفت افراد ادراکی در لحظه حال زندگی می‌کنند و گزینه‌های متعدد و متنوعی را پیشِ روی خودشان می‌بینند.

افراد برونگرا چگونه هستند؟

Extrevers

  • برونگراها افرادی هستند که انرژی را از دنیای بیرونشان به دست می‌آورند.
  • برونگراها معمولا در مقایسه با بقیه افراد ارتباطات و دوستی‌های بیشتری دارند.
  • نسبت به درون‌گراها، پر انرژی‌تر دیده می‌شوند.

افراد درونگرا چگونه هستند؟

Introverts

  • درون‌گراها از خلوت و تنهایی با خودشان انرژی می‌گیرند.
  • درون‌گراها بیشتر زمانشان را در ذهنشان می‌گذرانند و غرق در افکارشان هستند.
  • ارتباط‌های یک‌به‌یک یا بودن در جمع‌های کوچک‌تر و آشناتر را ترجیح می‌دهند.

حسی:

Sensing

  •   به داده‌های ملموس، واقعی و قابل درک که با حواس پنج‌گانه‌شان دریافت کرده‌اند توجه می‌کنند.
  •   برای حسی‌ها داده‌ها و اطلاعات حقیقی، مستند و قابل اطمینان اهمیت و اولویت بیشتری نسبت به شهود و الهام دارد.
  •  به جزئيات مراحل انجام یک کار دقت زیادی دارند.

 

شهودی:

Intuition

  • به ارتباط بین اطلاعات و داده‌های مختلف توجه می‌کنند و به دنبال معنا و مفهومی هستند که از اطلاعات به دست می‌آید.
  • از نظر ذهنی به اتفاقات و احتمالات آینده توجه می‌کنند.
  • به آن چه «احتمال» و «امکان» دارد بیشتر توجه می‌کنند تا به آن چه واقعا «هست».

فکری:

Thinker

  • روحیه‌ی تحلیلگر دارند، مسائل را از دیدگاه غیر شخصی مورد بررسی قرار می‌دهند.
  • معمولا حقیقت را بیان می‌کنند و بعید است به خاطر حفظ مصلحت از گفتن آن چیزی که درست می‌دانند صرفنظر کنند.
  • موضوعات را شخصی نمی‌کنند و انتقادات سازنده را در صورت منطقی بودن می‌پذیرند.

احساسی:

feeler

  • موقع تصمیم‌گیری به نتیجه و تأثیری که تصمیم آن‌ها روی سایرین می‌گذارد توجه می‌کنند.
  • خودشان را جای بقیه می‌گذارند تا ببینند دیگران چه احساسی دارند.
  • در موقعیت‌های مختلف متوجه احساس خود هستند و نسبت به عواطف درونی‌شان آگاهی بیشتری دارند.

قضاوتگرا:

Judjing

  • دوست دارند زودتر در مورد موضوعات تصمیم بگیرند.
  • کارها و پروژه‌ها را از قبل برنامه‌ریزی می‌کنند تا با عامل پیش‌بینی نشده‌ای مواجه نشوند.
  • ترجیح می‌دهند کارهای ناتمام را تمام کنند و پرونده‌های نیمه‌باز را سریع‌تر در ذهن‌شان ببندند.

ادراکی:

Perceiver

  • دوست دارند اطلاعات بیشتری در مورد موضوع به دست بیاورند بنابراین دیرتر تصمیم می‌گیرند.
  • برای شروع کردن کار عجله نمی‌کنند اول کارهای دیگر را انجام می‌دهند و درست سر وقت به کاری که باید می‌پردازند.
  • کارها را انجام می‌دهند اما به وقت ضرورت، خیلی اهل از قبل برنامه‌ریزی کردن نیستند و زودتر از موعد شروع کردنِ کار نیستند.

تصمیم گیری و حل مسئله در MBTI

روش حسی‌ها و شهودی‌ها در مدیریت لحظات تصمیم‌گیری با یکدیگر متفاوت است وهرکدام به شیوه‌ای که ترجیح می‌دهند گزینه‌های را مدیریت می‌کنند:

حسی ها:

1-به این توجه می کنند که همین الآن چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

2-به دنبال مشورت کردن با افراد باتجربه و کارآزموده هستند.

3-معتقدند یک روش ثابت و مشخص وجود دارد.

شهودی ها:

1-به این توجه می کنند که چه چیزی احتمال دارد رخ دهد.

2-به دنبال مشورت گرفتن از افراد آینده نگر و خوش فکر هستند.

3-معتقدند روش در طول مسیر خود را نشان خواهد داد.

 

بر چه اساس باید به درستی شخصیت شناسی MBTI اطمینان کنیم؟

پروفسور کارل گوستاو یونگ روانپزشک سوئیسی اولین بار در کتاب «تیپ‌های روانشناختی نظریه تیپ‌های شخصیتی خود را مطرح نمود که بعدها زمینه‌ساز فعالیت‌های تحقیقاتی مایرز و بریگز گردید.

پروفسور رابرت مک هنری (Dr Robert McHenry) استاد رشته‌ی روانشناسی تجربی موسسه انتشاراتی-تحقیقاتی با محوریت چاپ و نشردر سال ۱۹۸۹  آزمون‌ها و محتوای مرتبط با MBTI به نام OPP را تاسیس نمود.

پروفسور دیوید کِرسی (Keirsey ,s Temperament Sorter) استاد دانشگاه کالیفرنیا پس از مطالعه تئوری مایرز-بریگز، نظریه مشرب‌ها را ارائه نمود و با طراحی یک پرسشنامه دقیق به نام نتیجه‌ی سال‌ها مطالعات و تحقیقات خود را در این زمینه بسط و گسترش داد. دیوید کرسی تحقیقات مفصلی را نیز در خصوص استفاده از ابزار MBTI در کاربردهای مشاوره و زوج‌درمانی انجام داده است.

پروفسور دانا دانینگ (Donna Dunning) دانش‌آموخته‌ی دکتری در رشته‌ی روانشناسی آموزشی از دانشگاه ویکتوریا ایالات متحده می‌باشد، دانینگ در کنار تالیفات متعدد در خصوص MBTI، به طور ویژه روی مطالعه موفقیت‌های شغلی و ارتباط آن با تیپ شخصیتی پرداخته است. کتاب  Ten Career Essenntials از تالیفات مهم دانینگ در زمینه امور شغلی است.

MBTI  و تاثیر آن در سازمانها و هدایت منابع انسانی

۸۹ زیر مجموعه از مجموع ۱۰۰ شرکتِ کمپانیِ بزرگ Fortune به منظور افزایش بهره‌وری افراد و سازمان‌شان از MBTI استفاده می‌کنند، جالب این‌جاست که این آزمون از تک تک افراد، از پایین‌ترین سطحِ هرم سازمان تا بالاترین مدیران اجرایی گرفته می‌شود.

مطابق یکی از گزارش‌های سایت Business Insider، آزمون MBTI جزو ابزارها و آزمون‌هایی است که مورد استفاده یکی از بزرگترین صندوق‌های سرمایه‌گذاری دنیا (Bridgewater Associates) قرار می‌گیرد. البته این صندوق سرمایه‌گذاری در کنار MBTI از ابزارهای ارزیابی دیگری هم بهره می‌گیرد.

سایت مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) هم در یکی از مقالات خود به موضوع مناسب‌ترین شغل از نظر تیپ شخصیتی MBTI اشاره کرده است. در همین مقاله به تعدادی از کمپانی‌های بزرگ در آمریکا که از این ابزار استفاده می‌کنند اشاره شده است.

به عنوان نمونه تعداد دیگری از سازمان‌های بزرگ که از این پرسشنامه یا مشتقات آن (مثل پرسشنامه مشرب‌های دیوید کِرسی) استفاده می‌کنند می‌توان از Bank of America، U.S Air Force، IBM و Coca Cola نام برد.

 

 

امتیاز دهید :
به اشتراک بگذارید :

نظر دهید

گزارش