طلاق خاموش چیست ؟

0 0
امتیاز 0.00 تعداد رای 0

طلاق خاموش چیست ؟

بالاترين دليل ازدواج انگيزه است بدين معنا که اگر زن و مرد تمايلات خود را در نظر نگيرند و تن به ازدواج دهند سرانجام جز سردي و بي‌ تفاوتي نخواهند ديد


ازدواج ‌هايي که انگيزه آنان سالم نيست عبارتند از:

1- گريز از تنهايي بدين معني که زن يا مرد فقط براي رفع تنهايي تن به ازدواج مي‌ دهند.
2- حرف مردم ، ديگران از آنان مي‌ پرسند چرا ازدواج نمي‌ کنيد.
3- ازدواج ‌هايي که براي ماديات و نياز مالي صورت مي‌ گيرد.
4- ازدواج‌ هايي که براي چشم و هم‌ چشمي‌ با فاميل و دوستان صورت گرفته است.
5- ازدواج‌ هايي که برای به جاي ماندن نسل صورت مي ‌گيرد.
6- ازدواج‌ هاي تحميلي که زير نفوذ پدر و مادر صورت مي‌ گيرد و در آن خواستن نقشي ندارد.ازدواجي موفق است که زن و مرد ويژگي‌ هاي همسر خود را بدانند و بپذيرند و در آخر اين که با شناخت و آگاهي ازدواج کنند.

تعریف  طلاق عاطفی ؟

در ادبیات، لغت طلاق به معنای بیزاری یعنی حس منفك شدن كامل یا حسی كه به قطع یك ارتباط و پیوند اشاره دارد اما در مورد طلاق عاطفی باید گفت: زمانی آغاز می‌شود كه یك رابطه گرم منفك شود و طرح زندگی زوج به جای «ما»، «من» شود. طلاق خاموش همان جدايي زن و مرد است با اين تفاوت که آنان در يک خانه زندگي مي‌ کنند و از يک غذا مي‌ خورند ولي هيچ گونه تعهدي نسبت به يکديگر ندارند .

علل عمده شكل‌گیری این نوع طلاق چیست؟

بخشی از این علل را می‌توان در قبل از ازدواج دانست، كه به سطح انتظارات فرد از ازدواج بازمی‌گردد. مسلما هركسی برای خود تعریفی از زن و مرد ایده‌آل خود دارد چه درست و چه غلط. حال اگر آن انتظارات و باورها درست شكل نگرفته باشد و از زندگی واقعی دور باشد، مساله‌ساز می‌شود، مورد دیگر به شناخت اجتماعی درستی از اینكه همسر مناسب باید دارای چه ویژگی‌هایی باشد، بازمی‌گردد اما برخی اصلا به این موضوع اهمیت نمی‌دهند مثلا برای آنكه از خانواده‌اش فرار كند تن به ازدواج می‌دهد در این‌صورت انتخاب ما با خواسته‌هایمان نامتناسب می‌شود مورد دیگر این است كه ما پروسه شناخت را صحیح طی نكرده‌ایم. ما یك گزینه را انتخاب كرده‌ایم اما به‌دنبال شناختش نبودیم خیلی از دختر و پسرها در طی این مراحل در رودربایستی قرار می‌گیرند یا دچار حس ترحم می‌شوند اما در نهایت تبعات‌شان را در زندگی می‌بینند. بخشی دیگر از علل وقوع طلاق عاطفی به تجربه‌های مشترك زوج‌ها نسبت به هم بازمی‌گردد. ما با سازه‌های ذهنی‌ای كه از زندگی مشترك و همسرمان ساخته‌ایم به زیر یك سقف می‌رویم حال ممكن است این سازه‌ها برآورد نشود و با كوچك‌ترین التهابی از هم پاشیده شود و سازه «من» به سازه «ما» تبدیل نگردد.
بخش دیگری از شكل‌گیری این نوع طلاق به ساخت و محیط و بافت اجتماعی جامعه بازمی‌گردد. وقتی كه مردی دو شیفت كار می‌كند چطور می‌تواند یك بستر ایمن را برای همسرش فراهم كند. وقتی گفته می‌شود كه از هر سه ازدواج یكی به طلاق منجر می‌شود اینها اتفاقات مهمی است كه بر اثر سیاست‌گذاری‌های اشتباه در محیط رخ می‌دهد. از دیگر عوامل سست شدن پایه‌های زندگی، شكل‌گیری نوع دیگری از زندگی مشترك از نوع غیرقانونی و غیرقابل تعریف در جامعه است، هنگامی‌كه تعداد دختر و پسر در یك جامعه برابر باشد این یك زنگ خطر است كه چند همسری از هر نوعی دیده می‌شود.

يکي از پيچيده ‌ترين سؤال‌ هايي که در باره طلاق خاموش مطرح مي ‌شود اين است که چرا بسياري از افراد در آغاز زندگي تفاهم کامل دارند اما پس از چند سال در لاک خود مي ‌روند و ديگر کاري به يکديگر ندارند و يا چه عواملي باعث مي ‌شود که کانون يک خانواده به سوي تنهايي و بي‌تفاوتي سوق داده شود و اثرات منفي اين‌ گونه رفتار ها بر فرزندان چيست؟

 کارشناسان و جامعه ‌شناسان معتقدند  اولين جدا یی ها از خود زن و شوهر شروع مي ‌شود و مي‌ توان گفت وقتي شما عاشقيد هميشه به طرف مقابل انرژي مي‌ دهد و او را سرشار از احساس خوب بودن مي‌ کنيد در نتيجه او هم مستعد انرژي دادن مي ‌شود طرفين آماده بخشش تسليم گذشت و فداکاري مي ‌شوند ولي اگر پس از مدتي يکي در لاک خودخواهي و خودشيفتگي برود و مداوم از ديگري انرژي بگيرد طرف مقابل که پس از مدتي از انرژي تهي مي ‌شود ديگر تن به فداکار نمي ‌دهد.

غير از اين وقتي زن و شوهر از هم رنجش پيدا مي‌ کنند و درصدد رفع آن بر نمي‌ آيند بايد انتظار داشته باشند که به زودي رابطه ناخوشايندي پيدا کنند. رفع نشدن اختلافات کوچک زن و شوهر را علت طلاق عاطفی می‌داند و می‌گوید: زوجین در ابتدای زندگی مشترک خود اختلافات به ظاهر کوچک دارند. به عنوان نمونه از نظر فرهنگی، طرز تفکر و نگرش به زندگی با یکدیگر تفاوت‌هایی دارد. اگر این اختلافات رفع نشود و روی هم انباشته شود به مرور ذهن زن و شوهر را به خود مشغول می‌کند و آنان اندک اندک از یکدیگر فاصله می‌گیرند به گونه‌ای که پس از مدتی محبت و صمیمیت روزهای اولیه ازدواج بین آنها کمرنگ می‌شود و اگر تلاش نکنند با گفت و گو و تعامل مشکلات خود را حل کنند و به دیدگاه واحدی برسند، این فاصله بیشتر می‌شود و به طلاق عاطفی می‌انجامد.

استارت طلاق عاطفی از سال اول ازدواج زده می شود.


سال اول زندگی مشترك، خطرناك‌ترین سال است. زوجی كه از سال اول عبور كند یعنی گردنه‌های خطر را پشت سر گذاشته است در سال اول چند عامل بسیار مهم است: 1-نقش خانواده‌ها پر رنگ است. 2-هویت خانوادگی و جمعی جدید شكل نگرفته است. 3-عدم استقلال مالی 4-وجود باورهای غلط 5- ساده‌پنداری طلاق: «فوقش طلاق می‌گیرم یا طلاق می‌دهم»، جمله‌ای است كه متاسفانه در سال اول زندگی زیاد شنیده می‌شود. 6-جست‌وجوی دیگری: مرور خاطرات گذشته. این عوامل دست به دست هم می‌دهد كه سال اول را سال پرالتهابی برای زوج‌ها كند و اگر بخواهیم بدانیم استارت طلاق عاطفی در كجا زده می‌شود، باید در سال اول جست‌وجو كرد.

دلایل اصلی زندگی زوج‌ها در كنار یكدیگر بعد از وقوع طلاق عاطفی چیست؟
آسيب ‌شناسان اجتماعي، 4 عامل عمده را علت‌ هاي اتفاق نيفتادن جدايي در اين خانواده‌ ها مي ‌دانند:
1- طلاق در جوامع سنتي مذموم است بنابراين اکثر خانواده‌ ها تلاش مي‌ کنند اين اتفاق نيفتدد برخی تابع قوانین و سنت‌های خانوادگی‌شان هستند كه مثلا عروس با لباس سفید می‌رود و با كفن برمی‌گردد

2- زن و مرد نياز به پشتوانه عاطفي دارند به خصوص زنان از اين نظر تمايل بيشتري دارند که حامي و پشتيبان عاطفي داشته باشند و چون زن برخلاف مرد انتخاب شونده است درون خود اين ترس را دارد که مبادا پس از طلاق تنها بماند.
3- سومين عامل که متأسفانه به ضرر زنان تمام مي ‌شود اين است که زنان پس از جدايي از سوي جامعه و برخي افراد مورد بي‌ حرمتي قرار مي گيرند

4- اهميت دادن به حرف‌ ها و سخنان اطرافيان است زن و مرد هر چه شناخت شان نسبت به هم بيشتر باشد به نسخه ‌هايي که ديگران مي‌ پيچند، کمتر اهميت مي ‌دهند. غير از اين هستند خانواده‌ هايي که از مهم ترين عوامل جدا نشدن شان وجود فرزندان است چنين والديني از اثرات منفي اين شيوه زندگي بر فرزندان شان غافلند زيرا تغيير رفتار فرزندان در شکل‌ هاي متفاوتي بروز پيدا مي‌ کند از اولين نشانه ‌هاي منفي در فرزندان طلاق خاموش، بي‌ نشاطي، افسردگي و بي‌ حرکتي است افت تحصيلي و بي ‌علاقگي به درس خواندن نيز از عوامل سکوت طولاني ميان پدر و مادر است.

5-برخی امید دارند كه این اوضاع را می‌توانند به سمت بهبود شدن روابط تغییر دهن

بخوانید : نفقه چیست ؟

چه توصیه و راهكارهایی برای پیشگیری از وقوع طلاق عاطفی ارایه می‌دهید؟

زوج‌ها باید دست از تلاش برای تغییر دادن یكدیگر بردارند، انسان‌ها را نمی‌شود تغییر داد بلكه باید اولویت‌های خودمان را تغییر دهیم. زوج‌ها در دعوا نباید دنبال مقصر بگردند اینجا نه كسی قاضی است نه وكیل بلكه باید به دنبال آن باشند كه هركسی چقدر در حل مساله سهم دارد. انعطاف‌پذیر و واقع‌گرا باشند و در نهایت اعتقادم بر این است كه از طبیعت درس بگیرند شما كدام موجودی  را دیده‌اید و می‌شناسید كه وقتی مورد تهدید قرار گرفت همان لحظه از خود عكس‌العمل نشان دهد. به جای آنكه حس‌هایمان را تعطیل كنیم، بهتر آن است كه به دنبال فعال ‌سازی حواس‌مان باشیم.

زوج درمانی، راهکاری برای کاهش طلاق

یکی از راهکارهایی که تاثیر زیادی می تواند در شفاف سازی، سوء تفاهم زدایی و باز کردن گره زوجین داشته باشد، زوج درمانی است. زوج درمانی رویکردی است که در آن جلسات درمانی مشترک میان زن و شوهر برای تغییر دادن روابط آنان در جهت مطلوب برگزار می شود.

در زوج درمانی آنچه مورد قبول است آن است که مسئله زوج ها مشکل فردی نیست، بلکه مشکل میان فردی است. در زوج درمانی فنون مختلفی استفاده می شود که از جمله آن ها می توان فن انعکاس و روز همراهی را نام برد.

منظور از فن انعکاس آن است که درمانگر از شوهر می خواهد نظرش را در مورد اختلاف خود با همسرش بیان کند و از زن می خواهد تا به سخنان شوهرش به دقت گوش دهد، سپس از وی می خواهد صحبت های شوهرش را تکرار کند.سپس از مرد می پرسد آنچه که زنش گفته همان بوده که او گفته است؟ و اگر نبوده آن ها را تکرار کند. همین کار برای زن هم اتفاق می افتد.

این کار آنقدر ادامه می یابد تا سوء تفاهم بین زوجین برطرف شود و آن ها روش ارتباط صحیح را بیاموزند. در تکنیک روز همراهی، روش کار به اینگونه است که زن قول می دهد در یک روز معین کارهای خوبی و دلخواه همسرش را برای شوهرش انجام دهد بدون آنکه انتظاری از وی داشته باشد و شوهر نیز در یک روز دیگر همین کار را برای زنش انجام می دهد.

با کمک این تکنیک، کم کم سوء تفاهم های زوجین حل می شود و جای خود را به مهر و محبت خواهد داد.

متاسفانه بسیاری از طلاق هایی که در حال حاضر اتفاق می افتد بدون هیچ تلاشی برای بهبود رابطه صورت می گیرد در حالی که تصمیم به طلاق دلایل محکم و قابل توجیه تری را می طلبد. این مسئله زمانی برجسته می شود که فرد پس از طلاق وقتی به رفتارها و اعمال خود و همسرش فکر می کند به نوعی با احساس پشیمانی و گناه روبرو می شود.

امتیاز دهید :
به اشتراک بگذارید :

نظر دهید

گزارش